ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

Writer, Philosopher, Life Architect, Time Architect
نویسنده، فیلسوف، معمار زندگی، معمار زمان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تعهد» ثبت شده است

بنام خداوند جان؛

قصد دارم در این خلاصه به موضوعی بنام اعتیاد بپردازم. منظور مفهوم مطلق اعتیاد است؛ فارغ از نوع، گونه و وسایل اعتیاد‌آور.


اعتیاد بطور کلی نه به انگیزه‌ی لذت بردن یا لذت‌جویی در فرد معتاد شکل می‌گیرد؛ بلکه به اعتقاد من، اعتیاد نوعی تعهد است که فرد معتاد در قبال شکلی از اعتیاد که به آن معتاد است، به خود می دهد. در حقیقت فرد معتاد، خود را متعهد و مسوول می‌داند که کار اعتیاد گونه را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و ما به تجربه می‌بینیم که هر چه فرد معتاد دقیق‌تر باشد و از بهره‌ی هوشی و سرسختی بیشتری برخوردار باشد، بطور عمیق‌تری به عامل اعتیاد‌آور معتاد می‌شود.

حال سوال اینجاست که چرا فرد معتاد به عامل اعتیادآور متعهد می‌شود؟

و دقیقاً جواب این سوال در آرمان خواهی فطری گونه‌ی انسانی نهفته است.

وقتی فردی تلاش‌های بسیاری در حوزه‌ی درک خود از هستی می‌کند تا به آرمان موردنظر خود دست یابد و بعد از آن تلاش‌ها در مواردی متوجه این موضوع می‌شود که دست‌یابی به آرمان مورد نظر ممکن نیست؛ بر اثر اتفاق و یا بحران، یا قرار گرفتن در شرایط خاص، الگوی ذهنی او از آرمان‌خواهی بیرونی به نوعی آرمان‌خواهی درونی تغییر شکل می‌دهد که یکی از انواع آرمان‌خواهی درونی می‌تواند اعتیاد باشد و حتی در مواردی ساده‌ترین شکل آن، یعنی اعتیاد به مواد مخدر.

به عنوان مثال همان انسان آرمان‌خواه را در نظر بگیریم ..

اگر دقت فرد به جزییات آرمان مورد نظر خیلی زیاد نباشد، اما همچنان آرمان‌خواهی در او زنده مانده باشد؛ احتمالاً او بعد از دست‌یابی به موفقیت‌های کوچک در زمینه‌ی آرمان مورد نظر، خرسند شده و آن موفقیت‌ها از نظر کیفی او را قانع می‌کنند. در ادامه فرد آرمان‌خواه تکرار و توالی آن موفقیت‌ها را می‌خواهد، پس در آن زمینه بیشتر تلاش کرده و وقت صرف می‌کند و در نهایت به کار یا حرفه‌ی آرمان‌خواهانه‌ی خود معتاد می‌شود، که نمونه‌ی این قبیل افراد در جامعه دکترها، مهندسان و دانشمندان برجسته می‌باشند.

حال نمونه‌ی دیگری را در نظر بگیریم ..

فرد آرمان‌خواه با دقت نظر بیشتر نسبت به نمونه‌ی قبلی و موضوع آرمان‌خواهانه‌ی شبیه. او نیز شروع به تلاش در زمینه‌ی آرمان‌خواهانه‌ی مورد نظر می‌کند. اما نتایج برای او قانع کننده نیستند، زیرا او با دقت بیشتری به نتایج نگاه می‌کند و انتظار بیشتری دارد. پس کمابیش موفقیت‌ها در نظرش کوچک و بزرگ جلوه می‌کنند. و در نهایت او ممکن است یکی از دو راه را در پیش بگیرد:

۱- موضوع آرمان‌گرایانه را به کلی فراموش کند، که این نشان می‌دهد که او از ابتدا آرمان‌خواه نبوده است و خلاف فرض ابتدایی است. و طیق برهان خلف مورد مطالعه‌ی ما نخواهد بود.

۲- راه دیگر اینکه؛ برای دستیابی به موفقیت‌های آرمان‌خواهانه، خودش را روز به روز بیشتر در تکاپو و کنکاش در جزییات موردنظر غرق کند تا اینکه ذهن و روح و جسمش به کلی فرسوده و ویران شود. حال او کم‌کم به نوعی فکرکردن معتاد می‌شود تا توسط آن بتواند نتایج موردنظر را تا حدودی قابل قبول‌تر نماید. پس او به فکر کردن معتاد شده است. بعد از این مرحله او دو راه پیش رو دارد:

۱-۲- یا اعتیادش را به فکر کردن تثبیت می کند.

۲-۲- یا پا را فراتر می‌گذارد و به سراغ جزییات فکر و موضوعات با دامنه‌ی بسیار وسیع‌تر از کارش می‌رود، تا با اصلاح آنها بتواند تتایج تلاش‌ها را اصلاح کرده و طبع آرمان‌خواهانه‌اش را راضی نگه دارد. با ادامه‌ی این روند فرد به یک نقطه‌ی غیر قابل بازگشت می‌رسد که در آن نقطه و از آن پس، یاس عمیقی از عدم توانایی برای تغییر قوانین کلی هستی در او پدید می‌آید. این نقطه‌ی آغاز هجرت ذهن فرد به سرزمین ناشناخته‌‌ی مجازی‌ای به نام سرزمین آرمانی‌ است، که در آن قوانین کلی هستی و عالم طبق خواست و میل او تعیین شده است. از آنجایی که این سرزمین هیچ پیوندی با عالم واقعی پیرامونی ندارد و بدلیل اینکه فرد نمی‌تواند قوانین سرزمین آرمانی را در واقعیت پیرامونی بیآفریند و تجربه کند، ممکن است به هر عامل مسکنی پناه آورده و بعداً به آن معتاد شود.

این عامل اعتیاد‌آور می‌تواند، اینترنت، برنامه نویسی، موسیقی، مطالعه، فکرهای هذیانی، الکل، مواد مخدر و یا هر موضوع مجاز آفریننده‌ی دیگری باشد.

فرد معتاد تمام این فرآیند را بی‌اختیار و در ناخودآگاه‌اش سپری می‌کند و در نهایت با افتادن در دام اعتیاد، به مرور آگاهی از این فرآیند بیشتر به اعماق ناخودآگاه او می‌خزد و در نهایت او را از کشف این ماجرا عاجز می‌نماید.

پس فرد معتاد قربانی عامل اعتیادآور می‌شود.


اما امید همچنان باقی است ..

  • یَحیَی

 - تعریف راجع به [استقلال اثر]

به عنوان یک نظریه، قابل طرح شدن است که تاثیر یک اثر هنری به چه المان‌هایی مرتبط است.

المان‌های تاثیر گذار بیشمارند، اما از مهمترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- محتوی اثر

- قالب ارائه‌ی اثر

- مستقل بودن اثر

موضوع صحبت من در اینجا راجع به «استقلال اثر» است و اینکه چه مواردی استقلال اثر را تعیین می کنند.

اینکه پایبندی به هویت کار هنری رعایت شود، اهمیت زیادی در استقلال اثر خواهد داشت.

به عنوان مثال اگر اثر نوشتاری است، اینکه در آن از تصویر استفاده شود،‌ استقلال اثر را تحت تأثیر قرار خواهد داد واستقلال اثر را به زعم من خدشه‌دار خواهد کرد. اما این به آن معنی نیست که اثر نباید ساختارهای گذشته را در هم شکند.
[استقلال اثر] وقتی تعریف می‌شود که کار هویت داشته باشد. اگر اثری ساختارهای گذشته را شکست و ساختار تازه‌ای معرفی نکرد، آنوقت است که هویتش را از دست داده است.
این تعریف با الگویی که [پست مردنیسم] هم ارائه می‌دهد، هماهنگ خواهد بود.

پایان

 

  • یَحیَی

قرار بر این بود که در این پست درباره‌ی  ٰابتذال مولفٰ صحبت کنم. حالا لازم می‌شود درباره‌ی یک سر فصل دیگری بنام  ٰابتذال تالیفٰ که ارتباط درون ساختاری با  ٰابتذال مولفٰ دارد نیز صحبت کرد.

اینجا  ٰتألیفٰ را بطور کلی در نظر می‌گیرم. ٰتألیفٰ وقتی اتفاق می‌افتد که مولف محصول کارش را عرضه می‌کند. این مولف می‌تواند هنرمند، نجار، آهنگار، دکتر، کشاورز و .. باشد. تمام این افراد می‌توانند به عبارتی مولف باشند، اما کیفیت و خلوص تألیف در این افراد متفاوت است. 

ٰتألیفٰ عبارت از این است که، شما با کمترین ارتباط با خارج از خود، محصول کارتان را عرضه کنید و بنابراین، اثر مولف با عمیق‌ترین لایه‌های درونی او مرتبط می‌شود، و شما می‌شوید مولف.

حالا در بین افرادی که در بالا از ایشان نام برده شد، هنرمند بیشتر از دیگران در معرض تألیف قرار دارد. و بعد برای مولف در حالت کلی - و برای هنرمند در حالت خاص - زمانی ابتذال اتفاق می افتد که در چرخه‌ی تکرار می‌افتد. تمام انواع مولف می توانند در این چرخه بیافتند، اما باز بنابر کیفیت و عمق تالیف، عمق ابتذال متغییر خواهد بود.

هنرمند، تألیفش عمیق‌تر است و ابتذالش نیز عمیق تر خواهد بود.

تعریف ٰابتذالٰ، جدای از تعریف تألیف مسئول است. بعنوان مثال هنر می‌تواند مسئول باشد، اما دچار ابتذال شده باشد. و پر واضح است که این ابتذال با ابتذالی که در ادیان با آن روبرو هستیم، کاملاً متفاوت بوده و از معیارهای دیگری برای تعریفش استفاده می‌کند.

در نهایت باید اشاره کنم که ابتذال تألیف و ابتذال مولف به همدیگر در پیچیده‌اند. هر یکی می‌تواند دیگری را موجب شود.

پایان


 

 

مرتبط:

 - مطلب جای گسترش و تعریف بیشتر دارد، اما بنابر افقی که وبلاگ دنبال می‌کند از بسط و گسترش آن صرف نظر شده‌ است.

 - پیرو یادداشت قبل، در طول فعالیت وبلاگ سعی می‌شود افق دیدگاه مد نظر قرار بگیرد. یادداشت‌ها سعی می‌کنند، کمتر انتزاعی بوده و بیشتر از الگوهای مشترک پیروی کنند.

 - پیرو خط مشی وبلاگ، نظرات شما نیز حائز اهمیت خواهند بود.

  • یَحیَی