ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

Writer, Philosopher, Life Architect, Time Architect
نویسنده، فیلسوف، معمار زندگی، معمار زمان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پلشت» ثبت شده است

خیلی سخت است که انسان موضوعی را از اعماق درونی مغز که با احساس آب دیده است، بیرون بیاورد و به آن بپردازد. اصلاً شاید دقیقاً باید از همین جا آغاز کرد. از ایمان! از همین چیزی که خیلی سخت بیرون می‌آید. از باور به درستی که حالا حرفی بسیار معمولی شده است. حرفی که هیچ انگیزه‌ای را در انسان برنمی‌انگیزد. و به نظر من این بزرگترین آفتی است که ممکن است به جان بشریت افتاده باشد. یعنی فراموش کردن خود حقیقی انسان!
انسان موجودی است که آفریده شده تا تنها یک حقیقت را متبلور نماید و آن ظهور ایمان در اوست. مابقی، آنچه ما به دنبال آن هستیم؛ لکنت است. سرابی است خالی و پوچ که شاید عده‌ی بسیار اندکی به پوچی‌اش پی ببرند. و اما آن دیگرانی که هنوز این پوچی را ندیده‌اند، چنان در خواب‌اند که گویی هرگز بیدار نبوده‌اند. بیمارگونه و هراسان به دنبال دیگری راه می‌افتند. در تکاپو و تلاشی شبانه روزانه و خستگی ناپذیر تا به جایی چنگ بزنند. چشم‌هایی حریص از حدقه درآمده تا چه چیز را ببینند. هیچ چیز را!
افعی‌زادگانی پیرامون یکدیگر؛ و در این پلشت‌زار دنیا هیچ کدام در برابر نکبت، تغییر و واکنشی نشان نمی‌دهند.
صحبت از بی‌ایمانی است. شوره‌ای خورنده که به جان انسان‌های شور بخت می‌خزد تا یک‌یک و به مرور از پایشان درآورد. اما حتی در این ظلمات هم راهی هست تا دریابیم. تا چشم باز کنیم و ببینیم. تا نور هستی بخش در رگ‌های شوره خورده‌مان جان تازه‌ای بدمد. تا حیات دوباره بگیریم و زنده باشیم. و از آنچه ایمان برایمان می‌آورد بهره‌ای ببریم.
حالا اگر کسی یک روز خواست تا از این دخمه‌ی تاریک و نمور بیرون بیاید، باید محکم باشد. به آنچه می‌کند ایمان داشته باشد و با پاکی غسل کند. خدایش را که او را هدایت کرده است، سپاس بگوید و باز تن به ذلت و بردگی ندهد!
او از لوثِ وجودِ این همگانیِ بی‌هویت بَری شده است و آری، حالا یک راه پیش رو دارد : استواری!
پس روز به روز، روحش در برابر کلمه‌ای به نام “ایمان” حساس‌تر می‌شود. او متحمل دردهای بسیار خواهد شد و باید این را از همان ابتدا بداند، تا روزی که خداوند دردش را درمان کند.
و اما آنکه روحش در برابر این ارتعاش واکنشی ندارد، او تا ابد در دخمه‌اش خواهد ماند!
او مستوجب عقوبت است.

  • یَحیَی