ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

Writer, Philosopher, Life Architect, Time Architect
نویسنده، فیلسوف، معمار زندگی، معمار زمان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لب» ثبت شده است

به قد و قامتتان من ندیده ریحانی
و خط و عارض و بُستان و تیرِ مژگانی

و آن دوتا عسلِ قلوه‌ای مربایی
لبان غنچه‌ی شسته به آب روحانی

منم به فکر شما تا که خاطری ببَرَد
خیال و شعر مرا تا سماع رباّنی

و طعمِ آن شکلات و نماز و بالتیکا
ربوده خوابِ شب از چشمِ رو به ویرانی

چه می‌شود که شما با مساعدت ببرید
مرا به آن شب و آن خاطرات پنهانی

به اخمِ آن دو کمان و به لرزش دستم
به آن سوال و جواب و به آن پریشانی

به قلب من شَرَری زد، چنین گواهی شد
که ای پسر نرو آنجا، نرو به مهمانی
..
و شعله‌ای که گرفت از درون تمامم را
سر و زبان و دهان و قلب و سبحانی

جسارت است، ببخشید، می‌شود آیا ..
بگیرم از لبتان، بوسه‌ای دبستانی ؟!
..
چو شب گذشت و مهدی به خوابتان نرسید
به یک پیام دهیدش، شفا و درمانی

  • یَحیَی

برای آنکه به دوست داشتنم نزدیک‌تر است ..

...

قلبم

پا به پای کوچِ شبانگاهیِ واژه‌

با تو است،

و انگشتانم

حریصانه

مرواریدهای تو را می‌طلبند.

ای آنکه به دوست داشتنم نزدیک‌تری ..


لب‌هایم

چنان عطش‌آلود

در این خیالِ تنگ

از تردیدِ تو کام می‌گیرند

که تو را خواب برُباید،

و سینه‌ام افروخته تا باد

برایت

اقاقی و نرگس بیاورد.


خطِ سفیدِ صبح

نغمه‌هایِ بلبلِ مست

حدیثِ عشقِ مرا

به تو

خواهد رساند.

ای آنکه به دوست داشتنم نزدیک‌تر شده‌ای ..

  • یَحیَی