ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

Writer, Philosopher, Life Architect, Time Architect
نویسنده، فیلسوف، معمار زندگی، معمار زمان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زیبایی شناسی» ثبت شده است

در این باره که انسان چقدر می‌تواند طاقت بیاورد، می‌شود کمی گفت!

انسان آنقدر می‌تواند طاقت بیاورد که عاشق باشد. یعنی عشق به یک معبود یا معشوق می‌تواند در انسان نوعی طاقت بیافریند که سابق بر آن هرگز در زندگی‌اش دیده نشده است. به عبارتی اگر انسان بتواند عاشق بشود آنوقت طاقت می‌آورد. در جنگ‌های بزرگ تاریخ آنهایی که عاشق بودند، طاقت می‌آوردند. حال آنکه در آن میان، عاشق‌هایی جان می‌دادند. آنها هم طاقت آورده بودند.

وقتی از عشق صحبت می‌شود به ناگهان می‌بینیم که تمام حواس‌ها جمع می‌شود.

  • به چه؟
  • به آنچه انسان بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارد. پیوستن به جرگه‌ای! در خیل افرادی قرار گرفتن که خود را با دیگری به اشتراک می‌گذارند. آنها که خود را فدا می‌کنند و از تمام آن قصر عظیم و غیر قابل نفوذی که هر انسان دوست دارد برای خودش بسازد و در آن سلطنت کند، چشم می‌پوشند. 

درست گفتم. عاشق‌ها همان انسان‌ها هستند. حال هرچه عاشق در خیال ساده‌تر باشد، در واقعیتی که او را در بر گرفته ساده‌تر خواهد بود. و مگر نه که دختر‌های زیباتر از مرد‌های ساده‌تر بیشتر استقبال می‌کنند. دختر زیبا خودش را به مرد ساده‌تر می‌سپارد. آنها مردهای ساده‌تر را بیشتر دوست دارند. 

  • چرا؟
  • زیرا مردهای ساده‌تر بیشتر عاشق‌اند. 

می‌خواهم این را بگویم که اگر گل‌های شما برای همسرانتان کافی نیست، به این خاطر است که هنوز ساده عاشق آنها نیستید. هنوز ساده با عشق به سراغ آنها نرفته‌اید و هنوز ..

مردِ ساده همیشه در نظر همه عاشق‌تر به حساب می‌آید.

بعد بدون مقدمه نوعی از حرارت همراه با کمی فشار بر قلب می‌نشیند و دختر لب‌هایش کمی می‌لرزد. این را فقط مرد ساده می‌بیند.

حتی او سینه‌ی دختر را می‌بیند که از هیجان بالا و پایین می‌رود.

  • چکار کند؟
  • سوالی می‌پرسید! مگر کاری غیر از عشق ورزیدن می‌توان در قبال دختر انجام داد؟ آن را خدا اینطور ترتیب داده است که به دختر‌های زیبا بیشتر عشق ورزیده شود. همان‌هایی که زیبایی‌شان را از ایمان آورده‌اند. مگر دختر زیبایی که ایمان ندارد هم داریم؟! من هم می‌گویم که نداریم. حتی فکر نمی‌کنم که زیبایی از جایی غیر از ایمان به انسان برسد. 

باز هم صحبت از گل و لبان تازه به میان آمده است. صحبت از دنیایی که انسان در انتظار آن روز را شب می‌کند. صحبت از وعده‌ای که خداوند داد تا بهترینش را به انسان داده باشد. آنچه برای انسان غایت است. همسرانی پاکیزه در کنار .. و چه کسی می‌تواند کلام خداوند را نادرست بخواند؟! مگر آنکه دیوانه‌ای بیش نباشد.!

کار به اینجا ختم می‌شود که انسان عاشق در آخر با خدایش ملاقات می‌کند و این چندان دور نیست که خدایش را عاشقانه بنگرد و از آن همسران پاکیزه زیبارویی برگزیند.

تا اینجا و تا این حد انسان می‌تواند طاقت بیارورد. تا جایی که عشق نصیبش می‌کند. تا دختری، تا معبودی، تا عشق، تا ایمان ..

انسان تا اینجا طاقت می‌آورد.

  • یَحیَی

..

Ich denke dein, wenn mir der Sonne Schimmer

Vom Meere strahlt;

Ich denke dein, wenn sich des Mondes Flimmer

In Quellen malt.

Ich sehe dich, wenn auf dem fernen Wege

Der Staub sich hebt;

In tiefer Nacht, wenn auf dem schmalen Stege

Der Wand rer bebt.

Ich höre dich, wenn dort mit dumpfem Rauschen

Die Welle steigt;

Im stillen Haine geh ich oft zu lauschen,

Wenn alles schweigt.

Ich bin bei dir, du seist auch noch so ferne,

Du bist mir nah!

Die Sonne sinkt, bald leuchten mir die Sterne.

O, wärst du da!

- Johan Wolfgang von Goethe

 

  • یَحیَی

در هنر بطور کلی با دو مفهوم روبرو هستیم که مجموع آن دو یک اثر هنری را تعریف می کنند.

سوژه و آبژه به ترتیب برگردان Sujet و Objet از زبان فرانسه به فارسی هستند. در یک اثر هنری  ما با ترکیب این دو روبرو هستیم.

 

I  - سوژه (Sujet - به انگلیسی Subject)، به معنی مفهومی یا چیزی است که داخل ذهن فرد (در هنر - هنرمند) قرار دارد.

II - آبژه (Objet - به انگلیسی Object)، به معنی موضوع یا چیزی است که خارج از ذهن فرد (در هنر - هنرمند) قرار دارد.

 

در یک اثر هنری سوژه و آبژه می توانند جدا از یکدیگر باشند یا بعبارتی با یکدیگر ارتباط نداشته باشند و هم می توانند با هم مرتبط باشند. در یک اثر هنری، هنرمند سعی می کند آبژه را با سوژه تعریف کند. زیبایی برای افراد مختلف و سطوح مختلف درک متفاوت خواهد بود. بعنوان مثال ممکن است بسیاری از افراد از یک نقاشی رءال که با مهارت کشیده شده لذت ببرند بدلیل اینکه هنرمند سعی کرده از واقعیت مورد تایید همگان یک آبژه انتخاب کرده و آن را با سوژه به تصویر بکشد. حال بدلیل اینکه بیشتر افراد بر وجود و واقعیت آبژه متفق هستند آنها می توانند از کار هنری لذت ببرند و سوژه را درک کنند.

حال فرض کنید یک نقاشی انتزاعی ببینید. در این جا هم می تواند آبژه وجود داشته باشد و هم می تواند وجود نداشته باشد و همچنین می تواند سوژه وجود داشته باشد و یا خیر. و بدلیل اینکه در این مورد ما چهار حالت مختلف خواهیم داشت احتمال اینکه تعداد زیادی از آن لذت ببرند کم است و یا حتی احتمالش می تواند صفر باشد. 

به دلایل فوق و بدلیل بیشماری سوژه و آبژه، تعریف زیبایی امکان پذیر نخواهد بود.

  • یَحیَی