ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

ادیان ابراهیمی

ایمان

Writer, Philosopher, Life Architect, Time Architect
نویسنده، فیلسوف، معمار زندگی، معمار زمان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یکتا» ثبت شده است

تا موقعی که انسان در تنگنا قرار نگرفته باشد، بطور خیلی قطعی حرفی برای اینکه به دنیا ارائه کند، ندارد. زیرا او در حالت‌های عادی زندگی کرده است و این حالت‌ها نیازی به درمان، راه‌ حل و یا فکرهای جدی ندارند. اما به محض اینکه در تنگنا قرار می‌گیرد و اولین تنش‌ها را تجربه می‌کند، متوجه می‌شود که برای رسیدن به حالت سابق (که همان حالت عادی است) باید تلاشی صورت بدهد. به عبارتی آن انسان باید در جهتی تلاش کند که تعادل را به او بازمی‌گرداند. و این تلاش که به تقویت نیروی ذهنی و درونی انسان می‌انجامد، از خواص تنگنا است.
در اثر این تلاش، انسان کم‌کم با ارتباطات تنگاتنک موضوعات در دنیا آشنا می‌شود، و بطور خیلی مستقل از گذشته‌، پا به عرصه‌ی حیات می‌گذارد. گویی اگر درست به خودش نگاه کند، تازه از نو متولد شده است.
و بعد آنچه او حتماً در آن موقعیت درک نخواهد کرد، خواص تنگنا است. تنگنا به نظر هر انسانی موضوعی دردناک و ناراحت کننده است؛ اما اگر کمی دقیق‌تر و فارغ از موقعیتی که در آن هستیم (یعنی تنگنا) به آن نگاه کنیم، در‌می‌یابیم که تنگنا بسیار شبیه واکسن عمل می‌کند. واکسنی برای هویت انسان !!
با تنگنا انسان خودش را در برابر بیماری‌های روان ایمن می‌کند تا روحش را در تلاطم‌های ناگهان زندگی آرام‌تر و استوارتر نگاه دارد. تنگنا چراغی به نام هویت را در انسان روشن می‌کند تا نورش لحظه به لحظه به زندگی انسان عمق بیشتری بدهد.
این تنگنا اگر در بستری مفید قرار بگیرد و با اراده‌ای عظیم ترکیب شود، اتفاقی برای انسان شکل می‌دهد که هیچ استاد و یا کتابی قادر به آن نخواهد بود.. و آن پی بردن به معنایی به نام "ایمان" است.
نبض تپنده‌ای که در هستی جریان دارد و انسان را در خود می‌پرواند.
حتماً کار بالا خواهد گرفت.
انسان به اکسیر حیات پی برده است و حالا موقع آن است با آفریننده‌اش ملاقات کند. ایمانی که سالیانی در رگ و پی‌اش می‌زیسته است با او در آمیخته تا انسان به رازهای هستی سرک بکشد.
و بعد "یکتایی" است.

  • یَحیَی

قصد دارم از بنیادی‌ترین مسئله‌ی اعتقادی بشر بطور خلاصه صحبت کنم.

اینکه وجودی انکار ناپذیر، وجود دارد و یکتا است، قابل اثبات بوده و در این یادداشت اثبات وجودی می‌شود. حالا این با هر فردی است که به این وجود یکتا را به رسمیت بشناسد یا خیر. این اتفاق تغییری در وجود یکتای خدا، بوجود نخواهد آورد.

 

- آغاز می‌کنم با یک کج‌فهمی از واژه‌ی «خدا». یکتایی که در این یادداشت اثبات می‌شود، دربرگیرنده‌ی خدای ادیان نیز بوده، و در برگیرنده‌ی تمام خداهای دیگری که بشر تعریف کرده و یا نکرده است نیز، هست و خواهد بود. ابتدا باید ببینیم که منظورمان از «خدا» چیست؟

بدلیل اینکه در این یادداشت، وجود خدا اثبات می‌شود، قاعدتاً نباید منظوری از این خدا وجود داشته باشد. بدلیل اینکه، این اثبات وجودی است و اعتقادی نیست.

بنابراین، اگر اثبات وجودی شد، باید چیز مورد نظر که در اینجا «خدا» است،‌ نامی باشد که به یک مفهوم و یا واقعیت داده شده باشد. این اسم را شما می‌توانید «خدا» نگذارید و هر چیز دیگری بگذارید. وقتی از اثبات وجودی صحبت می‌کنیم، نام معنی پیدا نمی‌کند، بلکه آن وجودی که بعد از اثبات، نام می‌گیرد، اهمیت پیدا می‌کند.

چیزی که وجود دارد، یک هستی است که از تمام ابعاد بی‌نهایت است. وجود هستی انکار ناپذیر است. به عبارت دیگر، چیزی که از منظر نظر انسان - این انسان می‌تواند یک فرد باشد یا جمع - وجود دارد را هستی نام می‌گذاریم. از دید هر فرد این هستی می‌تواند و باید منحصر بفرد باشد، اما وجود خواهد داشت. فرض می‌کنیم شما فردی هستید که فکر می‌کنید دنیای خارج و حتی خود شما، خیال و توهم است و هیچ چیز در دنیا وجود ندارد و فقط خیال وجود دارد. حتی برای چنین انسانی نیز یک چیز وجود دارد و آن خیال و توهم است. دست کم ما می‌توانیم ادعا کنیم که، برای انسان؛ وجود، وجود دارد. 

 

+ یک مجموعه انتخاب کنید و اسمش را بگذارید O. حالا هر چه در هستی از منظر نظر شما، وجود دارد در این مجموعه بگذارید. در مقابل، شما هیچ چیز دیگری در دست نخواهد داشت که در این مجموعه نگذاشته باشید. حالا همان «هیچ» را هم در این مجموعه بگذارید. پس:

O = A + B

A = هستی

B = نیستی

مجموعه‌ی O تعریف شد. این مجموعه‌ی تمام چیزهایی است که در عالم وجود دارد.

این مجموعه، یکتا است و نام گرفته است. نام آن مهم نیست، بلکه وجود و یکتایی آن مهم است. یکتا است، زیرا می‌توان آن را با یک نام نامید. بی‌شمار است زیرا مجموعه‌ای است از بی‌نهایت چیز که در هم تنیده‌اند. 

-- نکته‌ی مهم: یکتایی مجموعه‌ی O نسبت به بی‌شماری‌اش اولویت دارد. زیرا، بی‌شماری در درون مجموعه اتفاق می‌افتد، اما یکتایی در بیرون مجموعه.

 

بنابر گفته‌ی ادیان، خدا خالق است و قادر است و در دست دارنده‌ی هستی است که این مجموعه است. تمام صفات خدایی را که ادیان تعریف می‌کنند، شما می‌توانید در مجموعه‌ی O بیابید و حتی خودتان را. این مجموعه، خدای نیهلیست‌ها را نیز در بر می‌گیرد.

هر چه هست و نیست، همین است که شما می‌توانید اسمش را «خدا» بگذارید یا «بت» بگذارید یا «عالم» بگذارید و یا هر چیزی که می‌خواهید؛ اما وجود و یکتایی‌اش را نمی‌توانید انکار کنید. 

 

--- شاید بتوان توحید ابراهیم را به این تعریف شبیه دانست. خدای اسپینوزا و برکلی هم می‌توانند نمونه‌های تلاش برای تعریف خدا در مجموعه باشند. و البته، «یک» مفهومی که فلوطین «plotinus» از آن صحبت می‌کند بسیار به این تعریف نزدیک و شبیه است. اما این تعریفی که من از وجود یکتا می‌کنم، صرفاً (Transcendental) یا به عبارتی غیر جبری و ماورایی نیست بلکه امکان غیر ماورایی بودن را نیز در خود دارد.

 

×این موضوع جای بسط زبانی بیشتر دارد که در حوصله‌ی این یادداشت نیست. هسته‌ی مرکزی نظریه در بالا بطور خلاصه بیان شد.

 

پایان

 

Enhanced by Zemanta

  • یَحیَی