مطلب قابل طرح اینکه، زبانی که توسط آن با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم از یک نقص بزرگ رنج میبرد و آن تطبیق نداشتن اِلِمانهای زبانی با مفاهیمی است که زبان توسط لغات به آنها اشاره میکند. نمونه بارز این نقص را در سوءتفاهم مشاهده میکنیم. هنگامی که شما سعی داشتهاید مطلبی را به زعم خود بیان کنید، و مطلب مورد نظر شما اشتباه فهمیده شده است.
سوء تفاهم یا به عبارت دیگر کجفهمی، به ۳ دلیل اتفاق میافتد:
- نداشتن مهارت کافی گوینده در استفاده از لغات.
- نداشتن مهارت کافی شنونده در استفاده از لغات.
- کافی نبودن اعتبار لغت در مقایسه با مفهوم مورد نظر.
با فرض داشتن مهارت کافی گوینده و شنونده در استفاده از لغات، هنوز امکان وقوع سوءتفاهم وجود خواهد داشت، و آن بخاطر نقص بنیادی در ارتباط لغات و مفاهیم مورد اشارهی آنهاست.
+ تبصره: سوءتفاهم فقط در یک حالت امکان دارد که اتفاق نیافتد، که لغات به اشیاء خارجی اشاره کرده و قصدی (بار معنایی - مفهوم) را دنبال ننمایند. این موضوع بدلیل اینکه در مجموعهی مفاهیم نیست، البته که دچار سوءتفاهم نخواهد شد.
پایان
مرتبط:
- در پست بعد، نظر ژاک دریدا (Jacques Derrida) را در مورد نوشتار و گفتار (Text and Speech) بررسی خواهیم کرد.
- اسم وبلاگ، در راستای افق دید از «یادداشت های مهدی باطنی» به «یادداشتهای فلسفی» تغییر یافته است.
- نظرات خود را در مورد هر مطلب می توانید در پایین هر صفحه قید نمایید.
- از ظریق ینجرهی بازشو کنار صفحه میتوانید با من تماس بگیرید و نظرتان را بگویید.